کد مطلب:187848 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:268

ملکوت آسمان ها و طبقات زمین
جابر بن یزید جعفی حكایت كند:

روزی به محضر شریف حضرت باقرالعلوم علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون آیه قرآن:

و كذلك نری إبراهیم ملكوت السموات والارض ولیكون من الموقنین [1] .

از حضرت سؤال كردم كه چگونه خداوند متعال، ملكوت آسمان ها را به حضرت ابراهیم علیه السلام نشان داد؟

حضرت باقرالعلوم علیه السلام پس از لحظه ای سكوت، دست مبارك خود را بلند نمود و فرمود: ای جابر! بالا را نگاه كن، همین كه نگاه كردم متوجه شدم كه سقف اطاق شكاف برداشت و نوری شگرف، زمام چشمم را به خود خیره ساخت.

سپس امام علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم ملكوت آسمان و زمین را این چنین مشاهده نمود.

و بعد از آن، دستور فرمود: سر خود را پائین بینداز؛ و پس از گذشت لحظه ای دوباره فرمود: سرت را بلند كن.

و چون سرم را بلند كردم، دیدم كه سقف به حالت اول خود بازگشته و اثری از شكاف نبود.

بعد از آن، حضرت دست مرا گرفت و از آن اتاق به اتاقی دیگر برد و لباس هائی را كه به تن داشت در آورد و لباسی دیگر پوشید و فرمود: چشم های خود را ببند.

هنگامی كه چشم هایم را بستم، ساعتی بعد از آن فرمود: می دانی اكنون كجا هستیم؟

عرضه داشتم: خیر.

فرمود: در آن ظلمت و طبقه ای از زمین هستیم، كه ذوالقرنین در آن راه یافته بود.

عرض كردم: اجازه می فرمائی چشم هایم را بگشایم؟

فرمود: بلی، چشم هایت را باز كن ولی چیزی را نخواهی دید، وقتی چشم هایم را باز كردم، ظلمت و تاریكی عجیبی همه جا را فرا گرفته بود، به حدی كه حتی جلوی پای خودم را هم نمی دیدم.

سپس دست مرا گرفت؛ و چون مقداری راه رفتیم فرمود: اكنون می دانی كجا هستی؟

گفتم: نمی دانم.

فرمود: هم اینك بر سر چشمه آب حیات هستی، كه حضرت خضر علیه السلام از آن نوشید.

و پس از آن، از آنجا حركت كردیم و به طبقه ای دیگر راه یافتیم، كه همانند سرزمین و جایگاه زندگی ما انسان ها بود؛ و سپس از آن جا به طبقه دیگری قدم نهادیم كه همانند طبقه قبلی تاریك و ظلمانی بود تا آن كه پنج طبقه از طبقات زمین را گردش كردیم.

آن گاه حضرت باقرالعلوم علیه السلام فرمود: ای جابر! این ملكوت زمین بود، كه تو دیدی؛ و حضرت ابراهیم علیه السلام آن ها را ندیده بود، بلكه او تنها ملكوت آسمان ها را - كه دوازده طبقه می باشد - مشاهده كرد.

بعد از آن فرمود: هر یك از ما اهل بیت عصمت و طهارت - صلوات الله علیهم - این عوالم و طبقات را پیموده و می پیمائیم تا آن كه آخرین و دوازدهمین امام بر حق ظهور نماید.

و پس از آن اظهار داشت: حال چشم های خود را ببندد؛ و بعد دست مرا گرفت و حركت كردیم، كه پس از لحظه ای كوتاه خود را در همان منزل و اتاق دیدم.

و حضرت لباس های خود را عوض كرد و همان لباس قبلی خود را كه اول پوشیده بود، بر تن مبارك خود كرد؛ و سپس ‍ در همان جای اول آمدیم و نشستیم. [2] .


[1] سوره انعام: آيه 75.

[2] اختصاص شيخ مفيد: ص 322، مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 326، بحارالانوار: ج 46، ص 268.